سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنکه بداند و عمل کند و بیاموزد، در ملکوت اعظم بس بزرگ به شمار آید . [عیسی علیه السلام]

عاشقانه
نویسنده :  روزا

 

 

*  سلام

 

*  میخوام تو این قسمت جملات زیبایی رو که میشه برای هر مناسبتی روی کارت پستال های و یا هر چیز دیگه نوشت رو بنویسم.

*  امیدوارو به دردتون بخوره.

 

 

FOR ME AND YOU

 

 

1. کنارم بنشین ای عزیزتری و به قلبم گوش کن بخند که شادی تو نما دی از آینده ماست قلب من راضی نمی شود که تو رازش را انکار کنی.

2.به چشمانم می نگری و روحم می خندد گرما امنیت و شادی را حس میکنم نزدیک منی و دنیای من هیچ کم ندارد.

3.آن گاه که عشق تو را می خواند در پس او برو اگر چه راههای عشق سخت و پر شیب است و آن گاه که بالهایش تو را در خود می پیچد آرام گیر اگر چه شمشیر پنهان بالهایش تو را زخم زند.

4.بگذار تا دل من بی انتها تکرار کند که تنها تو را می خواهد فقط تو را.

 

5.همه چیز برای من و تو می شکفد و اولین اندیشه جهان میتواند از آن ما باشد ما عاشقیم و بهشت برای ما آفریده شد.....فقط برای من و تو.....

 

6.حتی در آستانه دروازه های بهشت از فراز شادی روی بر میگردانم چون بشنوم که می گویی << دوستت دارم >>   وقتی.جایی.روزی

 

7.آیا قلبی را که عشق می ورزد اما رام نمی شود و می سوزد اما هرگز نرم نمی شود می پذیری؟

 

8.اگر باید مرا دوست بداری بگذار تا برای هیچ جز عشق نباشد به من عشق بورز به خاطر عشق آنچه همیشگی است باید عاشق باشی به خاطر عشق.

 

9.وقتی گرد پیری بر سرم نشست آیا باز هم مرا می بوسی و می گویی که اکنون در خزان به تو عشق می ورزم همان گونه که در بهار چنین بود.

 

10.و همواره این گونه است که عشق ژرفای خود را تا لحظه جدایی در نمی یابد.

 

 

 

 

 

 

 


یکشنبه 87/6/10 ساعت 3:54 عصر
نویسنده :  روزا

گریه نکن

 

خیلی بد که یه دلی عاشق یه دل

 

بزنه از زندگیش از همه غافل بشه

 

خیلی بد یواشکی دل به نگاهی بسپاره

 

جدا از اینکه بدونه تو دل اون جا نداره

 

خیلی بد که قصه رو با یه امیدی سر کنه

 

قصه به آخر برسه ولی به چیزی نرسه

 

اون روزی که پشسمونی فرقی به حالش نداره

 

 مرغی که از قفس پرید کاری به کارش نداره

 

با تو شبای سیاه همه شدن سپید

 

همه غم و غصه ها از سرم پرید

 

توی این دنیای سرد که میکنن همه غروب

 

 تو تنها موندی و کردی واسم طلوع

 

واسه غصه من تو نیازی

 

 پس می نویسم یادگاری که بمونه روزگاری

 

اگه نموند روزگاری تو بمونی یادگاری

 

دیگه بسمه چون دیگه خسته ام

 

درای قلبمو به روی تو بستم

 

خودت میدونی که چرا باهات نموندم

 

چرا رفتم و خودمو از تو روندم

 

اگه لیاقت داشتی باهات میموندم

 

تا آخر واست از عشق می خوندم

 

تو هم برو دیگه نیا پی رد پام

 

چون نمی رسی حتی تو به گرد پام

 

ای دل من گریه نکن

 

کاری ازت بر نمیاد

 

میدونم عاشقش شدی

 

باهات که جور در نمیاد

 

ای دل من گریه نکن

کاری ازت بر نمیاد

 

هرچی تو گریه کنی

 

اون دیگه این ور نمیاد

 

خیلی بد که یه دلی عاشق یه دل

 

بزنه از زندگیش از همه غافل بشه

 

خیلی بد یواشکی دل به نگاهی بسپاره

 

جدا از اینکه بدونه تو دل اون جا نداره

 

خیلی بد که قصه رو با یه امیدی سر کنه

 

قصه به آخر برسه ولی به چیزی نرسه

 

اون روزی که پشیمونی فرقی به حالش نداره

 

 مرغی که از قفس پرید کاری به کارش نداره

 

نگو نگو فراموش کنم اون چشای ناز

 

میخوام بهت بگم تویی واسم نیاز

 

یادته گفتی بهم  تا آخر دنیا

 

با هم روی ستاره ها میمونیم و نمی شیم هیچ وقت از هم جدا

 

ولی انگار همه اینا بودن یه خواب

این شب قصه ها دوباره شد یه راز

 

برو روتو کم کن و طرف من نیا

 

 

دیگه نما ترسم از چشمای سیات

 

بروچون واسه من دیگه تموم شدی

 

تو راست میگی آره پیش من حروم شدی

 

تو مسیر زندگی گرفته سبقت

 

تو هم عشقمو از من کردی سرقت

 

خودت اینو میدونی که اگه من بخوام

 

از تو بزرگتراش هم میزارم تو ........

 

 

 

 


یکشنبه 87/6/10 ساعت 3:15 عصر
نویسنده :  روزا

به نام دوست

 

تقدیم به عشقم که تنها اوست سرمایه ی زندگیم....

با تمام وجود دوستت دارم......

 

به تو عادت کرده بودم0000000000000000000          

به تو عادت کرده بودم رفتی و دل شکندی

 

با چشام شدی غریبه خاطره هامون  سوزوندی

 

عاشق عشق تو بودم با چه احساس قشنگی

 

فقط فقط با تو بودم توی دنیای دو رنگی دو رنگی

 

حالا من اینجا تک و تنها تو هم ان سردنیا

 

میزنه آتیش به قلبم غم و غصه های فردا

 

تلخی سکوت غربت تو رو یاد من میاره

 

ابر بارونی چشمات داره بد جوری می باره

 

با اینکه مال من نیستی و من از تو به دورم

 

واسم لحظه های با تو بودن تجربه بودن 

 

تو رو می خواستم و نذاشتی حرمت واسم

 

عاشق بودم امدم تا شهر غربت بازم

 

ولی به جرئت بازم میگم آرزوم که تو بشی خوشبخت بازم

 

هرجایی که هستی هر جایی که رفتی ازم بد نگو

 

چون رفتارام با تو به خدا قسم بد نبود

 

به تو عادت کرده بودم رفتی و دل شکندی

 

با چشام شدی غریبه خاطره هامون  سوزوندی

 

عاشق عشق تو بودم با چه احساس قشنگی

 

فقط فقط با تو بودم توی دنیای دو رنگی دو رنگی

 

حالا من اینجا تک و تنها تو هم ان سردنیا

 

میزنه آتیش به قلبم غم و غصه های فردا

 

تلخی سکوت غربت تو رو یاد من میاره

 

ابر بارونی چشمات داره بد جوری می باره

 

من دوستت دارم تو بیا کنارم بشین

 

 نذار تو شبا من تو تنهایی ببارم ببین

 

تو اشک تو چشام و بغض تو نگام

 

ببین اسم کسی دیگه جز تو نیست توی صدام

 

بدون به جون تو میمیرم و به جون تو نمیگیرم دست دیگه رو

 

چشام پر خون الان

 

تو بس که دید رو بارونی کردی

 

من تو رو میخام چرا با من خانمی سردی

 


یکشنبه 87/6/10 ساعت 3:12 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
برای من و تو
عشق2
عشق
فهرست
1772 :کل بازدیدها
3 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
درباره خودم
عاشقانه
روزا
سلام من تصمیم گرفتم توی این وبلاگ یه سری نوشته های عاشقانه رو نمایش بدم.
حضور و غیاب
لوگوی خودم
عاشقانه
لوگوی دوستان
اشتراک
 
طراح قالب